مجمع فرهنگی شهید اژه ای

مجمع فرهنگی شهید اژه ای

صحنه کامل بود:

همه تماشاچیان نشسته بودند، آسمان و کوه و دریا ها... و به بازیگر نقش اول این صحنه خیره چشم دوخته بودند .

من در زیر باری که خدا بر دوشم نهاده بود خرد شده بودم.

برخیز و بیا...خداوند بود که صدایم می کرد.

و من در برابر همه رقبایم برخاستم.و لبیک گفتم.

کمی که رفتم ناگهان به زمبن افتادم.

رقبا همه نگاهم می کردند.و با نیش خندی ...

و باز گفت بیا.... وجالب بود که گفتم لبیک.و لبخندها بر لبان رقبایم محو شد.

و من سالهاست که در زیر بار خلیفت اللهی خدا شکسته ام.اما امید دارم دوباره برخیزم...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مجمع فرهنگی شهید اژه ای